روزگار اما وفا با ما نداشت!
طاقت خوشبختی ما را نداشت !
حسن باران این است که زمینی ست، ولی آسمانی شده است
و به امداد زمین می آید حسن باران این است که مرا میبرد از خویش به عشق
و مرا بر میگرداند از عشق به خویش شعر میخواند در گوش
من آرام آرام هیچ میدانی این قطره که بر گونه ی زیبای
تو ریخت از کجا آمده بود؟ از کدام اقیانوس؟ از کجای عالم؟
و چه راهی پیموده ست در هوا ابر؟ هیچ میدانی
این قطره که بر گوشه ی لبخند تو ریخت آه و اندوه کدامین ماهی ست
که به تور صیاد افتادست؟ اشک لبخند کدامین ماهیست این قطره
ghashang bud
slm,che ghashang
ghalebet avaz shode ya man eshtebah mikonam?